کودتای حقوقی ترامپ راه به جایی نبرد
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۷۲۱۲۷
به گزارش خبرنگار ایرنا، دونالد ترامپ، رئیس جمهور کنونی آمریکا که تنها دو ماه از ادامه ریاست جمهوریاش باقی مانده پس از شکست در انتخابات در مورد اشکالات شمارش آرا حرفهایی زده و اتهاماتی را در مورد وجود تقلب در انتخابات بر زبان رانده است. این در حالی است که تلاشهای حقوقی و شکایات ترامپ راه به جایی نبرد و رسانه های آمریکایی با اعلام کسب ۳۰۶ رای الکترال از سوی بایدن در مقابل ۲۳۲ رای الکترال ترامپ عملا مهر بطلان بر این تلاشهای کمپین ترامپ زدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته طرح چنین ادعاهایی از سوی دونالد ترامپ چندان عجیب نیست. او از ماهها پیش حدودا از ماه آوریل/ فروردین در بیش از ۷۰ توییت با طرح احتمال تقلب در رأی گیری پستی، در مورد این شیوه ابراز تردید کرده بود. ترامپ از همان زمان در حال طراحی سناریویی برای زیر سوال بردن نتایج انتخابات بود که بتواند در صورت شکست با ایجاد شکاف اجتماعی و آشوب شرایط را به نفع خود تغییر دهد.
رویکرد ترامپ در سیاست داخلی شباهت زیادی به رویه او در سیاست خارجی دارد. ترامپ اساسا با قانون مشکل دارد. در عرصه داخلی از پرداخت مالیات فرار کرد و درعرصه بین المللی از تعهدات و توافقات بین المللی خارج شد.
ترامپ طی روزهای اخیر تلاش کرد با طرح ادعاهایی بدون مدرک و سند نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را زیر سوال ببرد. اغلب اعضای کمپین وی پی برده اند که این تلاشها راه به جایی نمیبرد با این حال ترامپ حاضر به پذیرش شکست نیست.
دونالد ترامپ دوشنبه ۱۹ آبان برای چندمین بار با انتشار پیامهایی در توئیتر تأکید کرد که در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که رسانههای این کشور نتیجهاش را به نفع جو بایدن اعلام کردهاند، انواع مختلفی از تقلب و تخلف روی داده است. او ابتدا در حساب کاربری رسمی خود در توئیتر نوشت: تعداد زیادی از آرا تحت تاثیر قرار میگیرند، گوش به زنگ باشید! در توئیت دیگری مدعی شد: نوادا دارد به منجلابی از آرای تقلبی تبدیل میشود. مت اسکلاپ و آدام لگزالت (از حقوقدانان عضو ستاد ترامپ) در حال یافتن چیزهایی هستند که افشای آنها کاملا تکاندهنده خواهد بود. در توئیت سوم افزود: اوضاع در ویسکانسین بسیار خوب بهنظر میرسد. از لحاظ حقوقی تنها به اندکی زمان نیاز است. این اتفاق بهزودی خواهد افتاد! در توئیت دیگری نوشت: مقامات پنسیلوانیا از نظارت ما بر شمارش بخش زیادی از آرا جلوگیری کردند. یک اتفاق غیرقابلتصور و غیرقانونی در این کشور. در پنجمین توئیت متوالی خود درباره تقلب در انتخابات آمریکا نوشت: جورجیا یک پیروزی بزرگ برای ریاستجمهوری خواهد بود، همانطور که شب انتخابات اینگونه بود!
در حال حاضر بسیاری از کارشناسان معتقدند که ترامپ در حال کارشکنی در انتخابات و زیر سوال بردن دموکراسی است. اصطلاحی که کارشناسان در مورد اقدامات ترامپ به کار میبرند «کودتای حقوقی» است. ترامپ با طرح شکایتهای گوناگون و آغاز اقدامات سیاسی – حقوقی به دنبال آن بود که نتیجه انتخابات را به سود خود تغییر دهد.
ویلیام بار، وزیر دادگستری آمریکا در نامه به دادستانهای فدرال و افبیآی خواستار تحقیقات درباره ادعاهای گسترده مطرح شده درباره تقلب در انتخابات ریاست جمهوری و تخلفات در رایگیری شده است. به گزارش رویترز، این نخستین باری است که وزیر دادگستری آمریکا درباره ادعاهای مکرر و اثبات نشده دونالد ترامپ درباره تقلب گسترده در انتخابات و پیروزی جو بایدن در انتخابات اظهارنظر و اقدام کرده است. نامه وزیر دادگستری و دادستان کل آمریکا درباره تحقیقات درخصوص تخلفات انتخاباتی چند ساعت بعد از دیدار او با میچ مک کانل رهبر اکثریت جمهوریخواه سنای این کشور صادر شد.
اقدامات ترامپ باعث تحریک بسیاری از طرفداران او شده است. طی روزهای گذشته صدها تن از حامیان ترامپ در شهر هریسبورگ پنسیلوانیا در اعتراض به تقلب گسترده در انتخابات تظاهرات کردند. رویترز گزارش داده است که ترامپ در حال برنامهریزی جهت برگزاری تجمعات اعتراضی در ایالتهای کلیدی است. خبرها حاکی از آن است که ستاد ترامپ برای برگزاری یک تجمع میلیونی فراخوان داده که هواداران ترامپ روز شنبه به واشنگتن بروند و کاروانی از طرفداران ترامپ از تگزاس شروع به حرکت کرده است. مشاوران ترامپ میگویند هدف از این فراخوان تلاش برای وارد کردن فشار به منظور بازشماری آرا، در چند ایالت کلیدی است. به نظر می رسد ترامپ می خواهد سناریو آشوب را عملیاتی کند.
بر اساس گزارش شبکه خبری سیانان، میان حلقه نزدیکان ترامپ در مورد ادعاهای او و نپذیرفتن نتیجه انتخابات اختلاف وجود دارد. رودی جولیانی وکیل ترامپ ادعا کرده است که شواهد محکمی برای وقوع تقلب در انتخابات وجود دارد. به گفته جولیانی تیم او ویدئوهایی مستند و ۵۰ شاهد در اختیار دارد.
از سوی دیگر خبرگزاری رویترز گزارش داده که تیم بایدن به دلیل تاخیر در اعلام پیروزی او در انتخابات و تعویق فرآیند انتقال قدرت توسط اداره خدمات عمومی که مسئول این امر است قصد دارد به اقدامی قانونی دست بزند. یکی از مسئولان تیم انتقالی بایدن در تماس تلفنی با رسانهها توضیح داده که زمان آن رسیده تا اداره خدمات عمومی، رئیسجمهور منتخب را به رسمیت بشناسد زیرا در غیر این صورت با اقدام حقوقی از سوی تیم بایدن مواجه خواهد شد.
برخی تحلیلگران معتقدند که از منظر حقوقی اقدامات ترامپ عملا بیتاثیر است. در قانون اساسی آمریکا نظارت و پیشبرد انتخابات برعهده هر پنجاه ایالت این کشور نهاده شده و هر ایالتی در این زمینه قوانین خود را دارد. ترامپ میتواند نتیجه اعلام شده انتخابات در ایالت معینی را نپذیرد و علیه آن به دادگاه شکایت کند. موضوعی که او هم اکنون نیز به دنبال آن است.
ظاهرا ایالات متحده آمریکا با پدیدهای جدید روبرو است. ترامپ صراحتا در مقابل رسانهها و مردم آمریکا ساختار انتخاباتی آمریکا را به تقلب و دروغ متهم میکند. این نشان میدهد که آمریکا با شخصیتی روبهرو است که به هیچ قانونی پایبند نیست و صرفا فردگرایی و منافع خود را دنبال میکند. هرچند بعید است تلاشهای ترامپ و شکایتهای وی راه به جایی ببرد با این حال شخصیت منحصر به فرد و قانونگریز وی به همراه پشتوانه رای بالا ممکن است ترامپ را به سمت رفتارهای هیجانی بکشاند علاوه بر این ترامپ میتواند مشروعیت دولت آینده آمریکا را هم زیر سوال ببرد. در این شرایط باید دید دولتمردان و ساختار سیاسی آمریکا چگونه میتوانند وضعیت دوقطبی شده جامعه آمریکا و رفتارهای ترامپ را مدیریت کنند.
برچسبها دولت ترامپ دونالد ترامپ ایالات متحده آمریکا ایران انتخابات ریاست جمهوری آمریکامنبع: ایرنا
کلیدواژه: دولت ترامپ دونالد ترامپ ایالات متحده آمریکا ایران انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دولت ترامپ دونالد ترامپ ایالات متحده آمریکا ایران انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اخبار کنکور انتخابات ریاست جمهوری تقلب در انتخابات دونالد ترامپ راه به جایی زیر سوال رسانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۷۲۱۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تقلب و تقلای پادشاهان عریان لیبرال دموکراسی
قبل از آنکه «فیکنیوز» (اخبار جعلی) و «دیساینفو» (کژآگاهی) در عصر «رسانههای نوین» و دوران «پساـحقیقت» در قرن ۲۱ سکه مباحث روز اجتماعی و سیاسی شود، سرویس جهانی بیبیسی در خدمت به منافع امپراطوری ملکه مشغول تولید و نشر اخبار جعلی و کژآگاهی بود. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شهاب اسفندیاری در یادداشتی نوشت: سازمان رسانهای بیبیسی را نباید صرفاً با سرویس جهانی آن اشتباه گرفت. گاهی در ایران حتی بخش فارسی بیبیسی را که جزو کوچکی از سرویس جهانی بیبیسی است با کل سازمان بیبیسی اشتباه میگیرند. سازمان بیبیسی با حدود 20 هزار کارمند و حدود 5 میلیارد پوند بودجه سالانه یک سازمان عظیم رسانهای است که بخش عمده نیروی انسانی و بودجه آن معطوف به تولیدات و شبکههای داخلی (ملی و محلی) است. تولید برنامه و پخش خبر برای مخاطبان داخلی تحت ضوابط و مقررات بسیار شدیدی است و این سازمان بهگونهای سیاستگذاری و تنظیمگری میشود که بین احزاب سیاسی اصلی متهم به سوگیری و جانبداری نشود. هرچند احزاب و گروههای دیگر همواره بیبیسی را به تبعیت از «طبقه حاکم» و «نظام دوحزبی مستقر» متهم میکنند و شواهد زیادی هم دارند.
بودجه این سازمان از محل عوارض اجباری دریافتشده از مردم تأمین میشود. علاوه بر نهاد تنظیمگر «آفکام» که بر همه رسانهها در انگلستان نظارت میکند، هیئت امنای بیبیسی که بهپیشنهاد دولت و با حکم ملکه یا پادشاه انگلستان منصوب میشوند نظارت عالیه بر عملکرد آن را بهعهده دارند و رئیس آن را تعیین میکنند. وزیر فرهنگ انگلستان و کمیسیون فرهنگی پارلمان نیز در تصویب بودجه سالانه بیبیسی و نظارت بر عملکرد آن دخیل هستند، بدین ترتیب عملکرد بیبیسی در داخل این کشور بهشدت تحت نظارت و کنترل نهادهای مختلف حاکمیت است و آن تصوری که از رعایت ضوابط حرفهای و بیطرفی در اذهان وجود دارد عمدتاً بهدلیل سازکارهای عملکرد این سازمان در داخل انگلستان است.
سرویس جهانی بیبیسی اما بهکلی داستان دیگری دارد، این سرویس که در ابتدای تأسیس «سرویس امپراطوری» نام داشت صراحتاً مأموریتی در خدمت امپراطوری بریتانیا خصوصاً در کشورهای مستعمره یا مشترک المنافع به زبان انگلیسی و به دهها زبان دیگر داشت. بودجه این سرویس تا چند سال قبل مستقیماً توسط وزارت امور خارجه انگلستان تأمین و پرداخت میشد که چندی قبل برای رفع اتهام «مهره دولت» بودن خبرنگاران آن، منبع تأمین بودجه سرویس جهانی را هم از همان عوارض عمومی قرار دادند که البته در عمل تفاوتی نداشت. با توجه به اینکه رئیس سازمان جاسوسی خارجی انگلستان (MI6) هم توسط وزیر امور خارجه تعیین میشود، در طول تاریخ همکاری و هماهنگی نزدیکی میان وزارت امور خارجه, MI6 و سرویس جهانی بیبیسی برقرار بوده است.
البته در سرویس جهانی هم برای رعایت کیفیت اطلاعرسانی و خبر طبعاً ضوابطی لااقل روی کاغذ وجود داشت و ادعای «استقلال تحریریه» مطرح بوده است، اما تاریخ سرویس جهانی بیبیسی آکنده از مصادیق و نمونههای مختلفی است که دخالت مستقیم و اعمال نظر صریح دولت انگلستان در تعیین خطمشیها و حتی محورهای تبلیغی و خبری در زمانها و موقعیتهای خاص سیاسی و دیپلماتیک را آشکار میکند، در این خصوص چند سال قبل تحقیق جامعی تحت عنوان «مهاجران و دیپلماسی» با مدیریت ماری جیلپسی و آلبان وب انجام شد که عملکرد سرویس جهانی را طی یک دوره 80ساله (از 1932 تا 2012) مورد بررسی قرار داد.
بخشی از این تحقیق را آنابل سربرنی ـ استاد سابق رسانه در دانشگاه سواز لندن ـ و معصومه طرفه ـ از پژوهشگران و کارکنان سابق بیبیسی ـ در مورد بخش فارسی سرویس جهانی بیبیسی انجام دادند. نسخه کامل پژوهش آنها در سال 2014 در انگلستان در قالب کتابی مستقل منتشر شد که اخیراً با عنوان «بیبیسی فارسی و منافع انگلیس در ایران» ترجمه و منتشر شده است. نویسندگان این کتاب ادعا دارند که تلاش کردهاند از موضعی آکادمیک و بیطرف به عملکرد بیبیسی فارسی در پنج دوره مهم از تاریخ این رسانه ـ سقوط رضاشاه، ملیشدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی، جنگ افغانستان و وقایع 1388 ـ بپردازند. آنها با استفاده از اسناد دولتی تازه انتشاریافته در انگلستان و نیز مصاحبه با برخی کارمندان بیبیسی فارسی و برخی دیپلماتهای سابق این کشور تلاش میکنند به این پرسش بپردازند که تا چهاندازه بیبیسی فارسی در عملکرد خود مستقل بوده و چقدر تحت تأثیر سیاستهای دولت و وزارت امور خارجه انگلستان بوده است؛ پرسشی که شاید پاسخ آن برای بسیاری واضح و بدیهی باشد اما مستنداتی که آنها در این کتاب ارائه میکنند جای هرگونه تردیدی باقی نمیگذارد.
اسناد و مدارکی که در این کتاب در خصوص عملکرد بیبیسی فارسی در مقطع نهضت ملی شدن صنعت نفت ارائه شده حقیقتاً تکاندهنده است، نه از این جهت که تا پیش از نقش این رسانه در تأمین منافع انگلستان بیاطلاع بودیم بلکه از این جهت که محورهای تبلیغی که در آن زمان بهدستور مقامات دولتی و دیپلماتهای انگلستان به بیبیسی فارسی جهت تحریف حقایق و نشر اکاذیب ابلاغ میشد، بسیار شبیه محورهای تبلیغی است که در سالهای اخیر از بیبیسی فارسی شاهد بودهایم،
بهعنوان مثال در آن سالها به بیبیسی فارسی ابلاغ شده بود که به محمد مصدق بهعنوان فردی لجوج و سازشناپذیر حمله کنند که حاضر نشده است پیشنهادهای خوب انگلیس و آمریکا برای توافق در مورد نفت را بپذیرد، منافع ایران را به خطر انداخته و اقتصاد ایران را با بحران مواجه کرده و چهره ایران را در مجامع بینالمللی تخریب کرده است، این دقیقاً شبیه خط تبلیغی است که رسانههای غربی و بخشهای فارسی آنها در جریان مذاکرات هستهای علیه ایران بهراه میانداختند.
پس از کودتای 28 مرداد نیز دستورالعملی به بیبیسی فارسی داده میشود که چند محور مهم داشته است: اینکه القا شود انگلستان و بیبیسی از وقوع این کودتا اطلاع نداشتهاند؛ اینکه از لفظ «کودتا» برای این واقعه استفاده نشود و به عنوان «قیام خودجوش مردم ایران» معرفی شود؛ اینکه القا شود شوروی و حزب توده دنبال کودتا در ایران بودهاند که با این قیام ناکام ماندهاند؛ و اینکه ایران برای اقتصاد بحرانزده خود نیازمند تداوم قرارداد نفتی با انگلستان است و ملی شدن این صنعت به ضرر ایران است. عجیب اینکه بعد از 70 سال هنوز برخی مدعیان دانش و روشنفکری همچنان همان خط تبلیغ بیبیسی فارسی علیه ملی شدن صنعت نفت را تکرار میکنند و آن را به صنعت هستهای هم تعمیم میدهند.
پروفسور ارواند آبراهامیان در نقدی که بر کتاب سربرنی و طرفه در مجله علمی «مطالعات ایران» منتشر کرده تأکید میکند که در زمان ملی شدن صنعت نفت اساساً در سرویس جهانی بیبیسی ادعایی مبنی بر «گزارش عینی و بیطرفانه» وجود نداشت که پرسش آنها محل بحث باشد. او اضافه میکند که چه بسا جرج اورول نویسنده کتاب 1984 ایده «وزارت حقیقت» را از ساختمان سرویس جهانی بیبیسی در پرتلند پِلِیس لندن گرفته باشد، چرا که زمانی در همین ساختمان در بخش سرویس هند مشغول به کار بود. به عبارت دیگر دروغ گفتن، جعل کردن، تهی کردن واژهها از معنا و واژگون نمایاندن واقعیتها در «وزارت حقیقت» – آنگونه که در رمان 1984 به تصویر کشده شده – مبتنی بر تصویر ذهنی اورول از سازمان و عملکرد سرویس جهانی بیبیسی بود.
بدین ترتیب قبل از آنکه «فیکنیوز» (اخبار جعلی) و «دیس اینفو» (کژآگاهی) در عصر «رسانههای نوین» و دوران «پسا - حقیقت» در قرن 21 سکه مباحث روز اجتماعی و سیاسی شود، سرویس جهانی بیبیسی در خدمت به منافع امپراطوری ملکه مشغول تولید و نشر اخبار جعلی و کژآگاهی بود. به تعبیر پروفسور حمید دباشی اساساً «بیبیسی مادر همه اخبار جعلی بود».
یک نکته قابل توجه اینکه در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت، برخی کارکنان ایرانی بیبیسی فارسی اعتصاب کردند و حاضر نشدند در تولید و پخش اخبار جعلی و دروغ علیه مصدق و کشور خود همکاری کنند و بیبیسی ناچار شد حتی برای گویندگی اخبار از انگلیسیهایی استفاده کند که فارسی بلد بودند اما با لهجه غلیظ انگلیسی سخن میگفتند؛ همچنین از خبرنگارانی گمنام و ناشناخته برای گزارش از ایران استفاده میکردند.
آبراهامیان در نقد خود بر کتاب سربرنی و طرفه یادآوری میکند زمانی که سازمان بیبیسی میخواست یک استاد متخصص در امور ایران به نام پروفسور اِلوِل-ساتن را برای پوشش وقایع نهضت ملی شدن صنعت نفت به ایران اعزام کند، سفارت انگلستان در تهران و وزارت امور خارجه مخالفت کردند و مانع این سفر شدند چرا که او را فردی «ضد استعمار» میدانستند که ممکن است گزارشهای مثبتی نسبت به نهضت ملی شدن نفت تولید و منتشر کند.
در گزارش اخیر سرویس جهانی بیبیسی علیه ایران هم یک نکته قابل توجه، اسامی تقریباً ناشناس نویسندگان گزارش بود. یکی از نویسندگان جوانی است که در سالهای اخیر در بخش تحقیقات بیبیسی مشغول شده و دو نفر دیگر نامهای جعلی یا مستعار هستند و هیچ سابقه روزنامهنگاری از آنها موجود نیست. واقعاً چرا بیبیسی برای گزارشی با این درجه از اهمیت که ساعتها تیتر اصلی صفحه اینترنتی آن بود، از گزارشگران معروف و باسابقه خود که سالها در ایران یا غرب آسیا کار کردهاند، استفاده نکرد؟ به احتمال زیاد به این دلیل که آن خبرنگاران حاضر نیستند اعتبار حرفهای خود را برای انتشار گزارشهای جعلی و بیپایه و اساس هزینه کنند. در وقایع 1401 ایران نیز روزنامه گاردین انگلستان سلسله گزارشهایی بشدت هیجانی و احساسی علیه ایران منتشر کرد که آکنده از ادعاهای تأیید نشده از افرادی مجهولالهویه درباره تعرض و تجاوز جنسی بود. نویسنده این گزارشها خانمی جوان به نام «دیپا پارنت» بود که هیچ سابقه و تخصصی در امور ایران نداشت و آخرین فعالیت روزنامهنگاریاش در نشریه یک بنگاه معاملات ملکی در هندوستان بود.
او به همراه «غنچه حبیبی آزاد» که شاغل در شبکه سلطنتطلب «من و تو» بود، چندین گزارش علیه ایران در گاردین منتشر کردند. گاردین برخلاف ضوابط و مقررات حرفهای هویت سیاسی و وابستگی مالی حبیبی آزاد را از خوانندگان خود پنهان کرد و او را به عنوان خبرنگار مستقل معرفی کرد. همانطور که چند سال قبل در کتابی با عنوان «گزارش خاورمیانه» که در انگلستان منتشر شد اشاره کردم، در اغلب گزارشهای ضد ایران در رسانههای غربی عناصر اپوزیسیون سلطنتطلب، منافقین و سایر گروهکها نقش کلیدی ایفا میکنند.
مکس بلومنتال، خبرنگار تحقیقی مستقل هم چند سال قبل در گزارشی نشان داده بود که چگونه رسانههایی مانند گاردین و بیبیسی با استخدام خبرنگاران بینام و نشان و فاقد سابقه حرفهای، در هماهنگی با سرویسهای امنیتی برای تولید گزارشها و اخبار جعلی علیه دولتهای مستقل مانند نیکاراگوئه اقدام میکنند.
در پاسخ به این سؤال که چرا بیبیسی این گزارش را در سرویس جهانی خود و نه صرفاً بخش فارسی منتشر کرد، باید گفت که هدف این پروژه سیاسی و امنیتی قطعاً در سطح بینالمللی تعریف شده است و نه صرفاً فضای داخلی ایران. به نظر میرسد تمرکز بر تخریب سپاه پاسداران در این گزارش واکنش مستقیمی به عملیات پر افتخار «وعده صادق» و بازتاب گسترده آن در سطح بینالمللی، افتخارآفرینی این عملیات برای مسلمانان در منطقه و جهان اسلام و تقویت جایگاه منطقهای و جهانی ایران پس از این عملیات بوده است.
به نظر میرسد دولت انگلستان همچون گذشته بار دیگر سرویس جهانی بیبیسی را اجیر کرده است تا یک کارزار سیاسی علیه منافع ایران در سطح بینالمللی راهاندازی کند. تلاش برای تصویب قطعنامهها علیه ایران در مجامع بینالمللی یا وضع تحریمهای جدید علیه ایران میتواند از جمله اهداف این کارزار باشد. در این راستا باید دستگاه دیپلماسی ایران بسیار فعالتر وارد عمل شود و خصوصاً در عرصه دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی رسانهای این فضاحت بیبیسی و دولت انگلستان را در مجامع جهانی بر ملا کند.
یکی از اهداف دیگر دولتهای غربی از دنبال کردن چنین هجمه تبلیغاتی علیه ایران، تحتالشعاع قرار دادن جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و نیز حملات وحشیانه پلیس در امریکا و اروپا به دانشجویان معترض در دانشگاههای این کشورهاست. البته حقیقت اینکه تمام حیثیت و ادعاهای فریبکارانه غرب در زمینه حقوق بشر، آزادی و دموکراسی - که معمولاً بهانهای برای جنگافروزی و کودتا و سرکوب ملتهای مستقل بود – طی نسلکشی در غزه و نیز وقایع اخیر دانشگاههای امریکا و اروپا فروریخته و عریان بودن «پادشاهان لیبرال دموکراسی» بر همه مردم جهان، و خصوصاً بر جوانان و نخبگان خود این کشورها که سالها در بند اسارت امپراطوری رسانهای غرب نگاه داشته شده بودند، آشکار شده است. امروز دیگر همه فهمیدهاند که آن نظام و حاکمیتی که بر کشورهای غربی مسلط است نه «لیبرال» است و نه «دموکراتیک».
این ذهنهای بیدار و دلهای پرشور و ارادههای محکم را دیگر نمیتوان با پروژههای جنگ روانی مبتنی بر جعلیات و ایرانهراسی فریب داد. ماهیت پلید، اشغالگر و جنایتکار رژیم صهیونیستی اکنون برای همه آشکار شده و شعار نابودی این رژیم اکنون در دانشگاههای امریکایی به گوش میرسد. آنچه دولتهای غربی و صهیونیستها از آن بشدت وحشت کردهاند این است که حقانیت آن شعاری که جمهوری اسلامی ایران 45 سال پای آن ایستاد اکنون در سراسر جهان درک شده است.
اکنون آشکار شده است که ایران 45 سال پیشگام آزادیخواهانهترین، عدالتطلبانهترین، انسانیترین و اخلاقیترین شعار جهان یعنی «مرگ بر اسرائیل» بوده است. از این رو است که میخواهند به چهره تابناک ایران پنجه بکشند و البته که در این تلاش مذبوحانه هم به فضل الهی مفتضحانه شکست خواهند خورد.
منبع: ایران آنلاین
انتهای پیام/